
از مشهد تا آلمان در ۴۰ روز و ۴۰ ساعت!
به گزارش تصویر8، صبح روز شنبه به فرانکفورت رسیدم. درواقع رسیدن برای این سفر سخت و پیچیده، توصیف کمی است. باید اعتراف کنم خوش شانس بودم که چنین چیزی نصیبم شد آن هم درحالی که بارها تا مرز کنسلی و ناکامی پیش رفت.
حضور در یک رویداد ورزشی بین المللی در سطح یورو، مستلزم اقداماتی است که از چند ماه قبل از آغاز رقابت ها استارت می خورد. عضویت در کانال رسانه ای یوفا و ثبت درخواست برای حضور در رویداد… با دریافت تاییدیه اولیه فرصت انتخاب مسابقاتی که قصد حضور در آنها را داشتم مهیا شد. حالا باید منتظر می ماندم که مشخص شود با درخواستم موافقت شده یا نه.
درین مدت بیکار ننشسته بودم. مدام از طریق ایمیل، پیگیر وضعیت درخواستم بودم و پروفایلم را بروز نگه می داشتم. شاید همین اصرار زیاد باعث شد در نهایت مجوز شرکت در ۴ مسابقه از دور گروهی رقابت ها را کسب کنم درحالی که همکاران باسابقه و باتجربه تری درخواستشان در همین مرحله متوقف شد.
کار سخت تازه شروع شده بود. در حدود یک ماه تا شروع بازی ها باقی مانده بود که باید اقدامات لازم برای دریافت ویزای آلمان را به سرانجام می رساندم. امری که در حالت معمول به بیش از ۲ ماه زمان نیاز دارد. بازهم با پیگیری های زیاد در عرض سه هفته موفق به دریافت نوبت و تحویل مدارک به کارگزاری سفارت آلمان در تهران شدم.
و باز یک انتظار اجباری کشنده برای اعلام نتیجه ی صدور یا عدم صدور ویزای شنگن…
دیدار افتتاحیه که برگزار شد تا حد زیادی از احتمال دریافت ویزا نامید شدم. بخصوص وقتی ناچار شدم حضور در مسابقه بلژیک و اسلواکی را کنسل کنم دیگر هیچ امیدی به اخذ ویزا و سفر به آلمان نداشتم. در همین مدت هم دست از پیگیری و ارسال ایمیل به سفارت برنداشته بودم.
پنجشنبه بدترین روز برای باخبر شدن از درخواست ویزا بود چرا که بخاطر تعطیلی جمعه ها در ایران و تعطیلی شنبه ها در آلمان کار ارسال پاسپورت به روز یکشنبه می رسید و این یعنی از دست دادن دو مسابقه ی دیگر. پس باز ناچار به تغییر در برنامه ها شدم و در آخرین دقایق کاری همان ۵شنبه به کمک یکی از دوستان ساکن در تهران، پاسپورت ویزا شده را گرفتم. البته حالا باید بوسیله اتوبوس آن را در مشهد به دستم می رساند.
حالا فقط چند ساعت وقت داشتم تا پرواز، هتل، بلیت اتوبوس و باقی موارد را رزرو کنم تا به بازی روز شنبه در دورتمند برسم. و انصافا خوش شانس بودم که چنین شد. البته که کمک دوستانم نیز نقش پررنگی داشت.
حالا صبح روز شنبه ۲۲ جون در آلمان بودم. در یورو ۲۰۲۴. باور کردنی نبود اما به وقوع پیوست. حیف که فرصت جشن گرفتن و خستگی گرفتن نبود. باید در کمتر از ده ساعت آی دی کارت مسابقات را از فرانکفورت آره نا می گرفتم. بعد خودم را به ایستگاه اتوبوس می رساندم. سپس راهی شهر دورتمند می شدم و از آنجا خودم را به وست فالن اشتادیون و دیدار پرتغال و ترکیه می رساندم.
چاره ای هم جز این نداشتم. حالا که همه چیز فراهم شده بود و چند ماه پیگیری و ممارست و زحمات، نتیجه داده بود، تحمل و حمل چمدان ۲۰ کیلویی و پیاده روی های چند کیلومتری باوجود خستگی سفر هوایی ۱۵ ساعته از مشهد به دبی و پس از توقف چند ساعته به فرانکفورت و دو شب بی خوابی که دیگر مساله مهم و سخت و آزاردهنده ای محسوب نمی شد!
اگر جز فوتبال هیچ عشق دیگری در زندگیتان نداشته باشید این بلاها سرتان می آید اما خب حقیقتا دیدن و حضور در ورزشگاه وست فالن دورتمند ارزشش را داشت. بخصوص که کریس رونالدو به استقبالتان آمده باشد!
با ازدحام بیش از حد ترک ها و حضور CR7 می شد حدس زد اطراف ورزشگاه غلغله جمعیت خواهد بود اما اینکه در جایگاه خبرنگاران، باوجود رزرو قبلی و بخاطر تاخیر، جا برای نشستن پیدا نشود را هیچ جوره نمی شد پیش بینی کرد. البته که در نهایت میز و صندلی مجهز به پریز برق اختصاصی و کابل اتصال اینترنت به لپ تاپ و سایر ملزومات برای تنها خبرنگار ایرانی حاضر در ورزشگاه پیدا شد تا دیدار ترکیه و پرتغال از دور دوم مرحله گروهی یورو ۲۰۲۴ به اتفاقی ویژه در زندگی شخصی و کاری من تبدیل شود.
مسابقه ی جذاب و تماشایی که با برتری پرگل کریس رونالدو و همبازیانش همراه شد اما زیباترین تصویرش مربوط به نحوه تشویق جانانه پرتغالی ها در سراسر طول مسابقه بود.
وقت استراحت؟ زهی خیال باطل! ۹۰ دقیقه مسابقه فوتبال که پایان می یابد تازه کار خبرنگار برای پوشش رسانه ای نشست خبری و مصاحبه بازیکنان در میکسدزون آغاز می شود. آنها هم که خلاص شوند باز نوبت تهیه و ارسال حواشی در مرکز رسانه ای مستقر در ورزشگاه است.
آنجا هم با تذکر نگهبان مبنی بر تعطیلی مرکز در ساعت ۱۱ شب باید ورزشگاه زیبای دورتمند که انصافا چه از نظر امکانات و زیبایی و چه دسترسی و امکانات جانبی هیچ چیزی کم ندارد را ترک کنم و تا فرا رسیدن تایم بلیت برگشت به فرانکفورت یعنی ۵ صبح، متروسواری و خیابان گَردی کنم.
